متن آهنگ عشق خیالی از امیر یل
توو روزگار من که نفس زندانیه
لعنت به من اگه نجنگم یه ثانیه
امروز همینه زندگیم رو آبه
تمرین غرق شدن میکنم مادر
من کلی حس طلب دارم پشت هر نگام
کلی از قصد توو صفن و بازه در
شما نمیدونین اسم واقعیم چیه
یا این که این شعرارو میخونه اصلاً کیه
تویی که توو شهر خفه خونی لال
یا توئه مصلحت خواه با گوشهای کر
توئه بی ثمر توئه خاک نشین
توئه بی خطر
تو نفهمیدی نه
تو که چسبیدی به ریشه ت از ترس برگت
واسم مهم نیست زندگی یا حتی مرگت
فهمیدم با صدای باد ریشه زنجیر برگ با نقاب خاک
این خیابونای لعنتی این مردو کرده کله خرش
شب تا صبح میکنه زندگی رو دست به سرش
اما خب توقع زیاد داره از پسر نداشتش
مرامو یاد گرفته از پدرش
شبا سر میزنه به آسمون
میبینه یکی گیر هیچ و پوچه
یکی اضاف مونده واسه نون
این آسمون واسه هر کی یه ستاره داره
این شب زوزه ها کماکان ادامه داره