یه عمری تویه این خونه به من بی اعتنا بودی
کنارم زندگی کردی ولی از من جدا بودی
یه عمری با غرور خود منو از عشق ترسوندی
برایه قهرمان بودن پایه این رابطه موندی
تویی که میتونست من رو با رفتارش بکوبونه
اجازه داشت قلبم رو تا این حدم برنجونه
میگفتم که تهش خوبه تهش دلتنگی هم باشه
برایه من همین رویا میتونست زندگی باشه
من از دستایه سرد تو نوازش کردنو خواستم
ولی هرگز نمیخواستم بفهمی عاشقت هستم
نمیخواستم که خود خواهیم دلیله رفتنت باشه
تظاهر کردم آرومم امید موندنت باشه
تویی که میتونست من رو با رفتارش بکوبونه
اجازه داشت قلبم رو تا این حدم برنجونه
میگفتم که تهش خوبه تهش دلتنگی هم باشه
برایه من همین رویا میتونست زندگی باشه