کوک احمد سلو

متن آهنگ کوک از احمد سلو

سر اون غریبه داری از عشقمون دست میکشی

چی شد اون قول قرارا چرا پا پس می کشی

تویه چشمایه خودم تورو تماشا میکنم

همه میگن که تو رفتی ولی حاشا می کنن

دستات تو دست اون چرا گذشتی از عشقمون

منم یکی شدم مثل اون که قبل من تو این قصه بود

بازم درگیریو سراغمو نمی گیریو کنار من نمی شینیو

واسه همیشه میری تو دستاشو بگیری

واسه همیشه میری که دستاشو بگیری

گفتم تا تهه قصه باتم فقط دست نزار و اعتقادم

یادم نمیره عاشق نبودی حتی یه هفته مثل آدم

تمام زندگیه ما ریختم به پایه چشمایه تو

میگی که عاشق شدی گل بگیرن احساستو

تف به زات این آدم ها که احساستو از ریشه کندن

بعد تو تویه خونه به خول بازهایه کی بخندم

تمام احسامه این شعرایی که گفتم برات

بعد تو هیچ کس نموده که تو مشکلات پشتم در آد

انقدر دوست داشتم که نمیگرفتم ایراد از تو

نخ به نخ آتیش گرفت به آخر رسوندم این پاکتو

یه روزی عاشق بودی این همه خاطره از تو چی شد

یه مرد به یاد چشمای تو تو خونه نشست الکلی شد

اشک میون چشم خیسش تهه سیگارا زیر میزش

هیچ کس نمیگه چی کشیده که این واژها رو می نویسه

وقتی که ناراحتم یعنی نمیشه حالا بری

شونه هامو پله کردم تا که ساده بالا بری

وقتی که بارون بیاد میگم تف به زات این آسمون

قرصی نبود تاثیر بزاره رو حال روز بیمارمون

گم شدی تویه این شهر میون گله بی ساربون

پیشم می موندی حتی برای تنظیم کوک گیتارمون

برات گفتن نامردی هات این همه واژه کم بود

یه روزی میاد تو رویه جمع بازم بگی که عاشقم بود

مشترک مورد نظر یه روزی به خط ماها وصل بودی

همه حرفات یه دورغه چرا باور بکونم

تو که با منی نبودی چرا عادت بکونم

اگه از خودم گذشتم واسه دنیایه بود

زیر باورن که میرفتی چشم گرگا به تو بود

دستات تو دست اون چرا گذشتی از عشقمون

منم یکی شدم مثل اون که قبل من تو این قصه بود

بازم درگیریو سراغمو نمی گیریو کنار من نمی شینیو

واسه همیشه میری تو دستاشو بگیری

واسه همیشه میری که دستاشو بگیری